مدتي قبل به مأموران پليس خبر رسيد كه مردي ميانسال در يكي از شهرهاي اطراف گرگان بر اثر تصادف با موتور جانش را از دست داده است. آنچه در بررسيهاي اوليه عجيب بهنظر ميرسيد، اين بود كه موتورسيكلت در محل تصادف رها شده و بدون پلاك بود و داخل خورجين موتور پر از كابلهاي برق بود. از آنجا كه احتمال ميرفت اين موتور در اختيار يك سارق كابلهاي برق بوده است، پرونده در اختيار تيم جنايي پليس آگاهي استان گلستان قرار گرفت و تحقيقات براي كشف راز اين تصادف شروع شد.
در همان بررسيهاي اوليه هويت مرد ميانسالي كه در تصادف جانش را از دست داده بود، بهدست آمد. بررسيها نشان ميداد كه اين مرد آن روز در حال عبور از خيابان بود كه با موتورسيكلت مرموز تصادف كرد و جانش را از دست داد. از آنجا كه موتور پلاك نداشت، مأموران ساير مشخصات آن را در سيستم پليس جستوجو كردند و در نهايت متوجه شدند كه اين موتورسيكلت مدتي قبل توسط زن جواني خريداري شده است. اين زن شناسايي شد و گفت: من از تصادف خبر ندارم و موتور را چند روزي به يكي از همسايهها به نام امير امانت داده بودم. اما امير همان روز نزد من آمد و گفت كه موتور را از او دزديدهاند و از آنجا كه وي پول موتور را پرداخت كرد، من هم شكايت نكردم.
با اين اطلاعات، مأموران به سراغ امير رفتند و با دستگيري او دريافتند كه وي يكي از دزدان حرفهاي در زمينه سرقت كابلهاي برق است. مرد جوان كه چارهاي جز بيان حقيقت نداشت، در بازجوييها گفت: روز حادثه پس از سرقت مقداري كابل برق در يكي از روستاهاي اطراف، آنها را داخل خورجين موتور ريختم و به طرف خانه به راه افتادم.
در بين راه با سرعت زيادي در حركت بودم كه ناگهان مرد ميانسالي را وسط خيابان ديدم. پيش از اينكه بتوانم موتور را كنترل كنم، با آن مرد تصادف كردم و وي نقش بر زمين شد. من ترسيده بودم و تصميم گرفتم فرار كنم اما موتور روشن نميشد. از آنجا كه موتور پلاك نداشت، تصور كردم كه كسي نميتواند آن را شناسايي كند و براي همين موتور را همانجا رها كردم و پا به فرار گذاشتم. سرهنگ اكبري، رئيس پليس آگاهي استان گلستان با بيان اين خبر گفت: اين همه اعترافات مرد جوان نبود؛ چرا كه وي در ادامه به 8فقره سرقت كابل برق در نقاط مختلف استان نيز اعتراف كرد و در نهايت با قرار قانوني راهي زندان شد.
نظر شما